twitter share facebook share ۱۴۰۴ تیر ۲۴ 757
در حالی که ترامپ در حال بررسی گام‌های بعدی در پی جنگ ایران و اسرائیل است، همتای روسی‌اش خود را برنده واقعی این منازعه می بیند

برای ولادیمیر پوتین، جنگ اخیر در خاورمیانه یک فرصت به شمار می‌رود. در نگاه نخست، به‌نظر می‌رسید که با توجه به حمایت دیرینه روسیه از جمهوری اسلامی، حملات نظامی ایالات متحده و اسرائیل به برنامه هسته‌ای ایران، برای کرملین نیز یک شکست راهبردی باشد. با این حال، روسیه با زیرکی در حال بهره‌برداری از این لحظه است؛ نه برای نجات ایران، بلکه برای بازتعریف جایگاه خود در صحنه جهانی، کاهش اثر تحریم‌های غرب، و تغییر مسیر جنگ در اوکراین.

از زمان آغاز تهاجم تمام‌عیار روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، مسکو به‌شدت به تهران برای ادامه کمپین نظامی خود تکیه کرده است. پهپادهای ساخت ایران از نوع شاهد-۱۳۶ شکاف بزرگی در زرادخانه روسیه را پر کردند و امکان حملات مکرر به زیرساخت‌های اوکراین را فراهم ساختند. در سال ۲۰۲۳، این شراکت با امضای قراردادی برای تولید مشترک پهپادهای ایرانی در منطقه تاتارستان روسیه، عمق بیشتری یافت و فناوری ایرانی به تولید دفاعی داخلی روسیه تزریق شد.

این همکاری تأثیری دگرگون‌کننده داشته است. از زمان آغاز آن، توانمندی‌های تهاجمی روسیه به‌شدت افزایش یافته و دامنه و حجم حملات پهپادی به اوکراین رشد چشمگیری داشته است. با این حال، این همکاری میان روسیه و ایران تاکنون به تعهد دفاعی رسمی نینجامیده است. حتی "پیمان جامع شراکت راهبردی" میان ایران و روسیه که به‌تازگی تصویب شده و شامل گسترش همکاری نظامی، اقتصادی و سیاسی میان دو کشور است، عمداً فاقد بند دفاع متقابل است. این کاستی، ایران را در برابر تنش اخیر با غرب تنها گذاشت.

در واقع، زمانی که اسرائیل و ایالات متحده در اواخر ژوئن تأسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار دادند، درخواست‌های تهران برای حمایت، عمدتاً بی‌پاسخ ماند. تنها چیزی که ایران دریافت کرد، محکومیتی محتاطانه از سوی مسکو بود و دیگر هیچ. با وجود همه کمک‌های نظامی ایران به روسیه در جنگ اوکراین، به نظر می‌رسد پوتین علاقه‌ای به پاسخ متقابل ندارد.

شاید دلیل این بی‌میلی آن باشد که با تثبیت زنجیره تأمین پهپادهای دوربرد روسیه، نقش ایران به‌عنوان تأمین‌کنندهٔ حیاتی جنگ، در حال کم‌رنگ شدن است. در عوض، روسیه اکنون می‌تواند از ایرانِ تضعیف‌شده و منزوی که به حمایت روسیه نیازمند است، برای دستیابی به هدفی بسیار ارزشمندتر بهره‌برداری کند: جایگاه دیپلماتیک.

در حقیقت، با بالا گرفتن تنش‌ها، پوتین فرصت را از دست نداد تا خود را به‌عنوان تنها رهبر جهانی با ارتباط مستقیم با تمام طرف‌ها نشان دهد. در روزهای بعد، او با نخست‌وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو، رئیس‌جمهور ایران مسعود پزشکیان، و رئیس‌جمهور آمریکا دونالد ترامپ گفت‌وگوی مستقیم داشت. سپس، در نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل، روسیه همراه با چین و پاکستان خواستار آتش‌بس فوری و بدون شرط در خاورمیانه شد.

این اقدامات نه از تمایل به کاهش بحران، بلکه از تمایل مسکو به بهره‌برداری از آن ناشی می‌شوند. روسیه در حال استفاده از این بحران برای بازتعریف خود به‌عنوان بازیگری محوری در دیپلماسی منطقه‌ای است؛ همان‌گونه که در مذاکرات برجام اولیه در سال ۲۰۱۵ چنین کرد. گرچه بعید است واشنگتن، روسیه را در مذاکرات آینده شریک بداند، اما پوتین همچنان می‌تواند از روابط کشورش با ایران برای خلق توهمِ نقش‌آفرینی دیپلماتیک در منطقه بهره گیرد و این تصویر را نزد قدرت‌های غیرغربی تقویت کند.

در این میان، جنگ ایران و اسرائیل برای اقتصاد روسیه نیز تقویتی غیرمنتظره به همراه داشته است. به دلیل سقف قیمتی ۶۰ دلاری اعمال‌شده از سوی گروه G7، درآمدهای نفتی روسیه نسبت به سال گذشته یک‌سوم کاهش یافته بود. اما نگرانی بازار از درگیری در خاورمیانه، باعث افزایش قیمت جهانی نفت شده است. نفت اورال روسیه اکنون بالاتر از این سقف قیمت معامله می‌شود و احتمالاً میلیاردها دلار درآمد اضافی برای خزانه جنگی روسیه به‌همراه خواهد داشت. هم‌زمان، اختلال در صادرات نفت ایران می‌تواند کشورهای وابسته‌ای چون چین را به سمت واردات بیشتر از روسیه، به‌عنوان جایگزینی امن‌تر، سوق دهد.

با این حال، بزرگ‌ترین سود روسیه نه در دیپلماسی است و نه در نفت، بلکه در تردید فزایندهٔ غرب در قبال اوکراین نهفته است. گرچه رئیس‌جمهور ترامپ متعاقباً وعده داده که ارسال تسلیحات دفاعی به کی‌یف را افزایش خواهد داد، اما تمرکز استراتژیک واشنگتن به‌شدت درگیر شده؛ به‌ویژه اکنون که با بی‌ثباتی بیشتر در خاورمیانه دست‌وپنجه نرم می‌کند. برای روسیه، منازعات جاری در سیاست‌گذاری راهبردی آمریکا ممکن است فرصتی برای تجدید قوا و حتی تشدید دوباره عملیات نظامی در اوکراین فراهم کند. در حالی که دستاوردهای سرزمینی روسیه طی جنگ کاهش یافته‌اند، افزایش درآمدهای نفتی و تزلزل تعهدات آمریکا می‌تواند این روند را معکوس کند.

در همین حال، رسانه‌های دولتی و شبکه‌های اطلاعات نادرست روسیه، از این بحران به‌طور کامل بهره‌برداری می‌کنند و روایتی را ترویج می‌دهند که ایالات متحده را بازیگری بی‌ثبات‌کننده و بی‌پروا جلوه می‌دهد. هدف این رویکرد روشن است: سلب اعتماد از رهبری آمریکا در میان متحدان غربی و نیز کشورهای محتاط در جنوب جهانی.

در نتیجه، بحران جاری میان ایران و اسرائیل برای پوتین یک بحران منطقه‌ای نیست، بلکه یک فرصت راهبردی است. و در حالی که ترامپ در حال بررسی گام‌های بعدی در پی جنگ ایران و اسرائیل است، همتای روسی‌اش خود را طوری موقعیت‌دهی کرده که برنده واقعی این منازعه باشد.

منبع: نشنال اینترست

برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع کنید به: سود و زیان جنگ ایران و اسرائیل برای روسیه

نظر شما