twitter share facebook share ۱۴۰۴ آذر ۲۵ 45
آمریکایی‌هایی که در کودکی تجربه‌ای مثبت از دین داشته‌اند، بیش از همه احتمال دارد در بزرگسالی نیز به همان دین پایبند بمانند. در مقابل، کسانی که تجربه‌های منفی داشته‌اند، بیشتر احتمال دارد دین خود را تغییر دهند یا به‌کلی از دین فاصله بگیرند

بر اساس یک گزارش تازه از مرکز پژوهشی «پیو»، آمریکایی‌هایی که در کودکی تجربه‌ای مثبت از دین داشته‌اند، بیش از همه احتمال دارد در بزرگسالی نیز به همان دین پایبند بمانند. در مقابل، کسانی که تجربه‌های منفی داشته‌اند، بیشتر احتمال دارد دین خود را تغییر دهند یا به‌کلی از دین فاصله بگیرند. با اینکه هنوز اکثریت آمریکایی‌ها (۵۶ درصد) خود را پیرو دینی می‌دانند که در آن بزرگ شده‌اند، اما حدود یک‌سوم (۳۵ درصد) دینشان را عوض کرده‌اند و ۲۰ درصد از آن‌ها اکنون می‌گویند هیچ دینی ندارند.

این‌ها از جمله یافته‌های گزارش جدید مرکز پژوهشی پیو است که بر پایهٔ داده‌های «مطالعهٔ چشم‌انداز دینی ایالات متحده ۲۰۲۳–۲۰۲۴» و یک نظرسنجی از ۸٬۹۳۷ بزرگسال آمریکایی انجام‌شده بین ۵ تا ۱۱ مه به دست آمده است.

پژوهشگران از شرکت‌کنندگان پرسیدند در چه دینی بزرگ شده‌اند و اکنون پیرو چه دینی هستند. سپس از کسانی که دین خود را تغییر داده یا ترک کرده‌اند، دربارهٔ دلایل این تغییر پرس‌وجو شد. همچنین از افراد مذهبی پرسیده شد چرا همچنان به دین خود پایبند مانده‌اند.

۹ درصد گفته‌اند که نه در کودکی دینی داشته‌اند و نه امروز دین‌دار هستند.

این پژوهش نشان می‌دهد ۸۶ درصد آمریکایی‌ها در کودکی در چارچوب یک دین بزرگ شده‌اند، اما تجربهٔ کسانی که در دین خود مانده‌اند با تجربهٔ کسانی که آن را ترک کرده‌اند، متفاوت بوده است.

نویسندگان گزارش می‌نویسند: «داده‌های ما نشان می‌دهد ماهیت تجربه‌های دینی در کودکی—اینکه عمدتاً مثبت بوده یا منفی—نقش مهمی در این دارد که فرد در بزرگسالی در دین دوران کودکی خود بماند یا نه.»

طبق گزارش، ۸۴ درصد از کسانی که در کودکی تجربه‌ای مثبت از دین داشته‌اند، در بزرگسالی همان دین را حفظ کرده‌اند؛ در حالی که ۶۹ درصد از کسانی که تجربه‌ای منفی داشته‌اند، اکنون هیچ دینی ندارند.

آمریکایی‌هایی که در خانواده‌هایی با «دینداری بسیار بالا» بزرگ شده‌اند، بیشتر از کسانی که در خانواده‌های با «سطح پایین دینداری» پرورش یافته‌اند، دین کودکی خود را حفظ کرده‌اند (۸۲ درصد در برابر ۴۷ درصد).

گروه‌هایی که بیشترین احتمال را برای حفظ دین کودکی خود داشته‌اند عبارت‌اند از: هندوها (۸۲ درصد)، مسلمانان (۷۷ درصد)، یهودیان (۷۶ درصد)، پروتستان‌ها (۷۰ درصد)، کاتولیک‌ها (۵۷ درصد)، مورمون‌ها یا قدیسان آخرالزمان (۵۴ درصد) و بودایی‌ها (۴۵ درصد).

بر اساس این گزارش، بیشتر تغییر دین‌ها پیش از ۳۰ سالگی رخ می‌دهد. از میان کسانی که دین خود را تغییر داده‌اند، ۸۵ درصد این کار را پیش از ۳۰ سالگی انجام داده‌اند؛ از جمله ۴۶ درصد که در دوران کودکی یا نوجوانی تغییر دین داده‌اند.

حدود نیمی از آمریکایی‌هایی (۵۳ درصد) که پس از داشتن تربیت مذهبی اکنون خود را بی‌دین می‌دانند تا سن ۱۸ سالگی از دین فاصله گرفته‌اند. در مجموع، از میان کسانی که دین خود را تغییر داده‌اند، حدود ۳ نفر از هر ۱۰ نفر این تغییر را در دوران نوجوانی انجام داده‌اند.

گزارش می‌گوید کسانی که به دین دوران کودکی خود پایبند مانده‌اند، عمدتاً به این دلیل است که آن دین برایشان «کار می‌کند».

بسیاری از آن‌ها باورهای دینی (۶۴ درصد) را مهم‌ترین دلیل ماندن در دین خود دانسته‌اند. پس از آن، برآورده شدن نیازهای معنوی (۶۱ درصد) و یافتن معنا در زندگی از طریق دین (۵۱ درصد) قرار دارد. تنها حدود یک‌سوم (۳۲ درصد) گفته‌اند آموزه‌های اجتماعی یا سیاسی دینشان دلیل مهمی برای ماندن در آن است.

پروتستان‌ها (۷۰ درصد) و کاتولیک‌ها (۵۳ درصد) بیش از یهودیان (۴۵ درصد) گفته‌اند که آموزه‌های دینی، دلیل مهمی برای وفاداری‌شان به دین است. پروتستان‌ها (۶۵ درصد) و کاتولیک‌ها (۵۴ درصد) همچنین بیش از دیگران گفته‌اند که دینشان نیازهای معنوی آن‌ها را برآورده می‌کند.

در مقابل، یهودیان بیشتر به حس تعلق اجتماعی (۵۷ درصد) یا سنت‌های دینی (۶۰ درصد) به‌عنوان دلیل ماندن در دین خود اشاره کرده‌اند.

تعداد کمی از آمریکایی‌ها گفته‌اند که از سر «احساس وظیفهٔ دینی» در دین کودکی خود باقی مانده‌اند؛ از جمله ۳۳ درصد یهودیان، ۳۰ درصد کاتولیک‌ها و ۲۴ درصد پروتستان‌ها.

بسیاری از کسانی که دین کودکی خود را ترک کرده و اکنون هیچ دینی ندارند، می‌گویند به دین نیازی ندارند و باور دینی ندارند. مهم‌ترین عوامل در این زمینه عبارت‌اند از: از دست دادن باور به آموزه‌های دینی (۵۱ درصد)، کم‌اهمیت شدن دین در زندگی‌شان (۴۴ درصد) و فاصله گرفتن تدریجی از دین (۴۲ درصد). رسوایی‌های مربوط به رهبران دینی (۳۴ درصد)، نارضایتی از آموزه‌های اجتماعی و سیاسی دین (۳۸ درصد) یا نحوهٔ برخورد دین با زنان (۲۹ درصد) نیز از عوامل مؤثر بوده‌اند.

پژوهشگران همچنین از کسانی که هیچ دینی ندارند پرسیده‌اند چرا به هیچ آیینی وابسته نیستند. از مهم‌ترین دلایل مطرح‌شده این‌ها بوده است: باور به اینکه بدون دین هم می‌توان انسان اخلاق‌مداری بود (۷۸ درصد)، تردید در آموزه‌های دینی (۶۴ درصد) و این احساس که برای معنوی بودن نیازی به دین ندارند (۵۴ درصد). حدود نیمی گفته‌اند به نهادهای دینی (۵۰ درصد) یا رهبران مذهبی (۴۹ درصد) اعتماد ندارند.

حدود ۳۰ درصد آمریکایی‌ها می‌گویند هیچ دینی ندارند؛ رقمی که از سال ۲۰۲۰ تاکنون تقریباً ثابت مانده است.

این گزارش نشان می‌دهد حدود ۳ درصد از آمریکایی‌هایی که بدون دین بزرگ شده‌اند، اکنون خود را پیرو یک دین می‌دانند. دلایل آن‌ها عمدتاً مشابه دلایل افراد مذهبی دیگر است: پذیرش باورهای دین جدید (۶۱ درصد)، برآورده شدن نیازهای معنوی (۶۰ درصد) و یافتن معنا در زندگی (۵۵ درصد).

در بخشی دیگر از این مطالعه، پژوهشگران از نگاه والدین به رفتارهای دینی کودکان در آمریکا پرداخته‌اند. کمی کمتر از نیمی از والدینی که فرزند زیر ۱۸ سال دارند گفته‌اند کودکانشان شب‌ها دعا می‌خوانند (۴۶ درصد)، پیش از غذا دعا می‌کنند (۴۳ درصد)، داستان‌های دینی می‌خوانند (۴۳ درصد) یا دست‌کم ماهی یک‌بار در مراسم مذهبی شرکت می‌کنند (۴۳ درصد).

والدین پروتستان (۶۱ درصد) بیش از دیگران گفته‌اند فرزندانشان به‌صورت ماهانه در مراسم دینی شرکت می‌کنند. آن‌ها همچنین بیش از دیگران (۳۵ درصد) گفته‌اند که فرزندانشان در خانواده‌ای «بسیار مذهبی» بزرگ می‌شوند. در مقابل، افراد بی‌دین کمترین احتمال را دارند که بگویند فرزندانشان به‌طور منظم در مراسم دینی شرکت می‌کنند (۷ درصد) یا در خانواده‌ای بسیار مذهبی بزرگ می‌شوند (۱ درصد).

بر اساس این مطالعه، مادران (۳۹ درصد) تقریباً دو برابر پدران (۱۷ درصد) گفته‌اند که نقش اصلی را در آموزش دینی فرزندانشان بر عهده دارند.

منبع: religionnews



نظر شما