روابط روسیه با خاندان اسد به دوران جنگ سرد بازمیگردد، زمانی که حافظ اسد ـ پدر بشار ـ جایگاه سوریه را در مدار اتحاد جماهیر شوروی تثبیت کرد. وقتی بشار در سال ۲۰۰۰ ناگهان به قدرت رسید، علاقهٔ ویژهای به روسیه نشان نمیداد. او پیش از سفر به مسکو، به لندن و پاریس رفت. با این حال، روابط دوستانهٔ سوریه با کرملین حفظ شد. یک دهه بعد، هنگامیکه بشار با سرکوب خشن یک خیزش مسالمتآمیز، کشور را به جنگ داخلی کشاند، روسیه از رژیم او در برابر تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل محافظت کرد و سرانجام با یک مداخله نظامی، او را سرپا نگه داشت.
با مداخله در سوریه، روسیه اهرم عظیمی بر مسیر جنگ به دست آورد. در سال ۲۰۱۷، مسکو در چارچوب ابتکاری که ایران و ترکیه نیز از آن پشتیبانی میکردند، پلیس نظامی خود را در برخی مناطق موسوم به «کاهش تنش» مستقر کرد. با حفظ حضور نظامی در کشور و سپس مذاکره بر سر توافق تخلیهٔ شورشیان، روسیه تجربهٔ ارزشمندی در تعامل با گروههای مسلح مختلف اندوخت. مسکو تنشهای محلی را فرو نشاند، ترتیبات امنیتی برقرار کرد و روابطی را پروراند که امروز میتواند از آن بهره ببرد. همچنین با توسعه و ارتقای پایگاههای طرطوس و حمیمیم، جای پای نظامی خود را در مرزهای ناتو تقویت کرد. هر کشوری که در سوریه دخالت میکرد ـ از کشورهای عرب خلیج فارس که زمانی شورشیان را حمایت میکردند، تا ایران و حزبالله که با روسیه در میدان همکاری میکردند، و اسرائیل، ترکیه و ایالات متحده ـ ناگزیر بود کانالهای هماهنگی نظامی با روسیه برقرار کند.
اما هنگامیکه روسیه در سال ۲۰۲۲ به اوکراین حمله کرد، حضورش در سوریه رو به ضعف گذاشت. کرملین تصور میکرد میتواند با تلاش محدود و حضور نظامی کاهشیافته، وضع موجود سوریه را حفظ کند. زمانی که پاسخ اسرائیل به حملهٔ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس گسترش یافت، تلآویو حملاتش به اهداف مرتبط با ایران در سوریه را افزایش داد. در واکنش، روسیه گشتزنیهای خود را در نزدیکی بلندیهای جولان اشغالی تقویت کرد. همچنین بمبارانها علیه استان ادلب ـ منطقهای تحت کنترل مخالفان ضداسد ـ را شدت داد تا آنان را از پیشروی باز دارد. اما این اقدامات دیرهنگام و ناکافی بود. شورشیان در اواخر نوامبر ۲۰۲۴ حملهای برقآسا آغاز کردند و نیروهای روسی تا حد زیادی کنار ایستادند و اجازه دادند رژیم اسد سقوط کند.
دشمن دائمی وجود ندارد
بسیاری از ناظران انتظار داشتند که برکناری اسد نفوذ روسیه در سوریه را پایان دهد. چند روز پس از آن، سخنگوی دولت انتقالی جدید سوریه از روسیه خواست در حضورش در کشور تجدیدنظر کند. اما روسیه لحظهای را برای نزدیکشدن به حاکمان جدید سوریه تلف نکرد. به یکباره، تلویزیون روسیه دیگر از «هیئت تحریر الشام» بهعنوان یک گروه تروریستی یاد نمیکرد. در سازمان ملل، در اوایل ژانویه ۲۰۲۵، دیپلماتهای روسی از دولت انتقالی سوریه به دلیل عملکرد «کارآمد» تمجید کردند. همان ماه، هیئتی روسی به دمشق سفر کرد تا مذاکرات گستردهای را دربارهٔ وضعیت آیندهٔ پایگاههای روسیه، سرمایهگذاری در میادین گازی و بنادر و ـ طبق گزارش خبرگزاری دولتی سوریه (سانا) ـ درخواست برای پرداخت غرامت از سوی روسیه به دلیل حمایت از اسد و کمک به بازسازی سوریه آغاز کند. رهبران جدید سوریه همچنین از مسکو خواستند اسد را که به روسیه گریخته بود، تحویل دهد. (ولادیمیر پوتین احتمالاً هرگز چنین نخواهد کرد ـ حتی اکنون که مقامات سوری رسماً حکم بازداشت صادر کردهاند ـ زیرا میخواهد شهرت خود به وفاداری به متحدان اقتدارگرایش را حفظ کند.)
خواسته روسیه این بود که دسترسی به پایگاههای نظامیاش را حفظ کند. طی سالها، طرطوس و حمیمیم به مراکز لجستیکی حیاتی برای عملیات روسیه در آفریقا بدل شده بودند. بلافاصله پس از سقوط اسد، روسیه داراییهای دریایی خود را از طرطوس خارج کرد و هواپیماهای نظامیاش را که در پایگاههای دیگر سوریه مستقر بودند، در حمیمیم متمرکز ساخت. در فوریه، وزیر دفاع جدید سوریه اشاره کرد که روسیه میتواند پایگاههای خود را حفظ کند، مادام که وجود آنها در خدمت منافع سوریه باشد. او گفت: «در سیاست، دشمن دائمی وجود ندارد.»
در جریان مذاکرات بر سر پایگاهها، روسیه به سوریه یادآوری کرد چه حمایتی میتواند ارائه دهد. در بهار، روسیه نفت، گازوئیل و گندم به سوریه ارسال کرد. طبق گزارش رویترز، شرکت روسی Goznak ـ که تحت تحریمهای بریتانیا، اتحادیه اروپا و ایالات متحده است و مدتهاست پول سوریه را چاپ میکند ـ قرار است اسکناسهای جدید کشور را منتشر کند. روسیه با وتوی خود در شورای امنیت، میتواند به حذف نام برخی افراد نزدیک به شرع از فهرست تروریستی سازمان ملل (که با ممنوعیت سفر و مسدودسازی دارایی همراه است) کمک کند. ارتش جدید سوریه که بر پایه سیستمهای شوروی و روسی آموزش دیده است، ممکن است در آینده به دنبال دریافت سلاح از روسیه باشد، بهویژه از آن رو که بخش بزرگی از توان نظامیاش در سال گذشته در حملات اسرائیل نابود شده است.
بسیاری از سوریها از مسکو به دلیل بمبهای بیشماری که در حمایت از اسد بر شهرهایشان ریخت، متنفرند. اما سوریها هرگز روسیه را مانند ایران فرقهگرا یا در پی تغییر بافت جامعه خود تلقی نکردند. روسیه بیشتر بهعنوان یک قدرت بزرگ بدبین، عملگرا، بیرحم و دارای تاریخ طولانی در خاورمیانه دیده میشد. این برداشتها ـ بهعلاوه روابط خانوادگی ماهر الشرع، برادر احمد، با روسیه ـ نیز توضیح میدهد چرا روسیه بیدرنگ از سوریه رانده نشد.
رهبران جدید سوریه بهسرعت نشان دادند که مایل به ایجاد رابطهای تازه با آنچه «دومین قدرت جهان» نامیدند، هستند. در ژوئیه، هیئتی متشکل از ۲۰ مقام سوری شامل وزرای خارجه و دفاع، رئیس اطلاعات و ماهر الشرع، دبیرکل نهاد ریاستجمهوری، به روسیه سفر کردند. دو کشور توافق کردند کمیته مشترک سوری ـ روسی را برای بازنگری در توافقهای دوران اسد و بحث دربارهٔ همکاری اقتصادی فعال کنند. سانا این سفر را آغاز عصری تازه در روابط دو کشور توصیف کرد.
مقاصد مشکوک
حاکمان جدید سوریه در تلاش برای برقراری ثبات، با مسائل فراوانی روبهرو هستند. در ماه مارس، شبهنظامیان سنی بیش از ۱۰۰۰ نفر، بسیاری از آنان علوی، را در سواحل سوریه کشتند. در ژوئیه، صدها نفر در درگیریهای میان جنگجویان بدوی و دروزی در جنوبغرب کشور کشته شدند. اسرائیل منطقه حائل مجاور بلندیهای جولان اشغالی را تصرف کرده و مرتباً به عمق خاک سوریه حمله میکند، و این درحالی است که دو کشور آغاز به مذاکره بر سر توافق امنیتی کردهاند.
در این شرایط، تعامل دوجانبهٔ دمشق با مسکو اهداف متعددی را دنبال میکند. پیامی به ایالات متحده و اروپا میفرستد که سوریه گزینه های دیگری برای همکاری و مشارکت دارد. دیپلماسی روسی ـ سوری ممکن است هرگونه خیال وفاداران باقیماندهٔ اسد را از اینکه میتوانند کرملین و شرع را در برابر هم قرار دهند، از بین ببرد. و رهبران جدید سوریه شاید امیدوار باشند که پوتین از رابطهٔ خوب خود با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، استفاده کند تا اسرائیل را به مهار فعالیتهای نظامیاش در خاک سوریه ترغیب نماید. در حالی که رهبران جدید سوریه در پی سیاست «به صفر رساندن مشکل» با قدرتهای خارجی هستند، به نظر میرسد معتقدند حفظ روابط دوستانه با کرملین مفید است.
اسرائیل به دلایلی از حضور محدود روسیه در سوریه استقبال می کند. تلآویو شرع را اسلامگرایی رادیکال با مقاصدی مشکوک میداند و از نقش روبهرشد ترکیه ـ کشوری که آن را به یهودستیزی و ترویج اسلام سیاسی متهم میکند ـ در سوریه و منطقه نگران است. ترکیه خواستار سوریهای بهشدت متمرکز است تا آرمان خودمختاری کردهای سوریه را درهم بشکند. اسرائیل در مقابل، سوریهای غیرمتمرکز را ترجیح میدهد شاید نه از سر اصل و عقیده، بلکه زیرا به حاکمان کنونی اعتماد ندارد و میپندارد سوریهای تکهتکه آسانتر مدیریت خواهد شد. به اعتقاد رهبران اسرائیل، باقیماندن روسیه در صحنه به استمرار نظم فعلی و تقسیم غیررسمی مناطق نفوذ کمک می کند.
ترکیه نیز به دلایلی مشابه، حضور روسیه در سوریه را سودمند میبیند. آنکارا با نگرانی به حملات جسورانه اسرائیل و نفوذ سعودیها به سوریه مینگرد. در گذشته، ریاض از نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) حمایت مالی کرده است. ترکیه امیدوار است بتواند به روسیه تکیه کند تا اسرائیل را مهار نماید، از حذف برچسب تروریستی شورای امنیت بر شرع پشتیبانی کند، به ارتش ضعیف سوریه سلاح برساند و موضع آنکارا علیه کردهای سوری را تقویت نماید. چنین امیدهایی بیاساس نیست. زمانی که اسد در قدرت بود، روسیه به عملیاتهای نظامی ترکیه علیه SDF تن داد و حتی گشتهای مشترکی در شمال سوریه با آنکارا انجام داد.
با این حال، شاید این SDF آسیبپذیر باشد که بیش از همه به روسیه امید بسته است. این گروه در معرض از دست دادن خودمختاری است، زیرا شرع در تلاش برای تمرکز قدرت است. در ماههای اخیر، SDF تعامل خود را با روسیه افزایش داده است تا در برابر ترکیه و دولت دمشق برتری به دست آورد و همچنین برای داشتن متحدی دیگر در صورتی که ایالات متحده به وعدهٔ خود برای کاهش شدید یا حتی پایان حضور نظامیاش در شمالشرق سوریه عمل کند. روسیه از همین حالا وارد عمل شده است. طی بهار و تابستان، مسکو سامانههای پدافند هوایی و واحدهای جنگ الکترونیک ـ که امکان اختلال در سیگنالهای رادیویی را میدهد ـ را به پایگاه خود در فرودگاه قامشلی (واقع در منطقهای با اکثریت کرد) منتقل کرده، مسکن بیشتری برای نیروهایش ساخته و پیرامون پایگاه را مستحکم کرده است. روسیه علیرغم همکاری با ترکیه، در گذشته خواستار حمایت از حقوق کردها بوده و پیشنهاد میانجیگری میان رهبران کرد و دولت مرکزی سوریه را مطرح کرده است. اسرائیل، ترکیه و SDF هر کدام میکوشند حضور روسیه را برای دستیابی به اهدافی بهکار گیرند که از بنیاد با یکدیگر ناسازگارند؛ و با توجه به مانورهای حسابشدهٔ گذشتهٔ روسیه، هر یک دلیلی برای امیدواری دارند که مسکو نهایتاً از جاهطلبی محدود آنان پشتیبانی کند.
سخن آخر
در آیندهٔ قابل پیشبینی، سوریه همچنان متلاشی و ضعیف باقی خواهد ماند و قدرتهای خارجی برای نفوذ بر دمشق و تقسیم مناطق غیررسمی نفوذ در این کشور، به رقابت با یکدیگر ادامه خوهند داد. در این چشمانداز، روسیه یکی از چندین بازیگر خواهد بود و از مهمترین آنها. اما سوریه اکنون بیش از هر چیز، به حمایت اقتصادی، سرمایهگذاری مالی و رفع تحریمهای بینالمللی باقیمانده نیاز دارد و برای دستیابی به این اهداف، کشورهای عرب خلیج فارس، ترکیه، ایالات متحده و اروپا کلیدی خواهند بود، نه روسیه. حتی پیش از حمله به اوکراین، روسیه ظرفیت اندکی برای تمرکز بر بازسازی اقتصادی سوریه داشت؛ اکنون که منابعش عمیقاً درگیر جنگ اوکراین است، این ظرفیت به مراتب کمتر هم شده است.
اگر روسیه بتواند پایگاههای خود را حفظ کرده و همچنان سودمندی خود را برای نیروهای مختلفی که در پی شکلدادن به آیندهٔ سوریهاند ثابت کند، دستاورد بزرگی خواهد بود. نفوذ روسیه در سوریه و جایگاه منطقهایای که همراه آن به دست آورد، هرگز مانند دوران پیش از سقوط اسد نخواهد شد. اما روسیه همچنان یک جای پای نظامی حفظ خواهد کرد که میتواند از آن برای ادامه حمایت از عملیاتهایش در خاورمیانه و آفریقا بهره گیرد، بهویژه زمانی که جنگ اوکراین پایان یابد. «سپاه آفریقا»، یک گروه شبهنظامی روسی، هماکنون حضور خود را در غرب آفریقا ـ منطقهای که کرملین آن را مهم میداند ـ تحکیم میکند. همچنین حفظ گرههای لجستیکی در سوریه میتواند به روسیه برای گسترش حضور و نفوذ خود در آن کشور در آینده کمک کند.
کشورهای غربی نباید رهبران جدید سوریه را به دلیل تعامل با روسیه در چارچوب سیاست عملگرایانه و چندجانبهشان تنبیه کنند. بهعنوان مثال، اندکی پس از سقوط اسد، وزیر خارجهٔ هلند، کاسپار فلدکمپ، پیشنهاد داد اتحادیه اروپا تنها در صورتی تحریمها را لغو کند که سوریه روسیه را اخراج کند. اما شرع قصد ندارد کشور را دوباره به مدار روسیه برگرداند. در واقع، او تعادلی ظریف میان روسیه و دشمنانش برقرار میکند. در سپتامبر، سوریه روابط دیپلماتیک خود را با اوکراین بازگرداند. همچنین بعید است پایگاههای روسیه به مسیری برای بازگشت ایران به سوریه بدل شوند؛ ارتش اسرائیل بهاحتمال زیاد چنین تلاشی را در نطفه خفه خواهد کرد.


نظر شما